Misunderstanding

برای صبا و تکاور سوء تفاهمی پیش اومد که رفع و رجوع شد ولی اصلا جالب نبود, اصلا...

اولش که جر و بحث مختصری کردن و بعدش تکاور هرچی اس ام اس میداد به صبا, اون جواب نمی داد و جالبه صبا هم میگه من اس ام اس دادم که نمیخوای حرف بزنی؟ و تو دیگه هیچی جواب ندادی

مسخرگی موضوع اینجاست که تکاور فکر میکرده صبا جواب اس ام اس هاش رو نمیده و صبا هم دیده اس ام اس داده اما تکاور جوابی نداده و بعد دیگه بیخیال شده... اصلا گند بزنن به این ایرانسل...

حالا از کجا فهمیدن که این قضایا سوء تفاهم بوده؟ امشب, یعنی 1-2 قبل تکاور چند تا پیام داد به صبا و وقتی بازم دید که جوابی نیومد, زنگ زد به صبا و بعد از چندتا بوق صبا برداشت گوشیو بعد از کمی حرف زدن فهمیدن که همه ی این اتفاقات یه سوء تفاهم بوده, یه ســــــــــــــــــــــــــــــــووووووو ء تفـــــــــــااااااااهـــــم!!!

اَه, اَه, اَه, اَه, اَه, اَه, اَه...اَه

اعصاب تکاور الان اصلا سرجاش نیست و فـــَـکــّش افتاده که چطور صبا خیلی ریلکسه. دقیقا الان قیافش اینجوریه >>> . خب اصلا جالب نبود دیگه. به تکاور توی این مدت سخت گذشت. ناراحت بود و سردرگم و بعد از پی بردن به سوء تفاهم بودن قضیه خیلی بیشتر سردرگم شد ولی ناگفته نماند دلش آروم گرفت و الان خیلی بهتر از قــَبله.

از شما دوستان تقاضای اکید و مسجل و مسجع و مسطح و موکد و مرکب دارم که زود برای اتفاقات پیش روتون قضاوت نکنید و صبر داشته باشید که به قول فیلسوف بزرگ, نیچه: دمی درنگ کن حقیقت فرزند زمانه است, آخر نمایان خواهد شد.

پوووفففففف...


بعدا نوشت: انگار که تکاور اشتباه فکر میکرد و اینطور نبود که صبا ریلکس باشه! ولی خب چرا غریضه ام اینو گفت؟ نمیدونم والا. ولی خب باید بگم جدا پشت تلفن اصلا احساس نکردم که صبا هم از این موضوع ناراحت بود. ولی انگار به اونم راحت نگذشته...


بعدا نوشت 2: ماجرای کوییز صبا هم انگار که خوب پیش رفته. حالا خودش میاد و براتون توضیح میده. امیدوارم :دی


نظرات 1 + ارسال نظر
مونارک چهارشنبه 20 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:23 ب.ظ http://moonark.blogsky.com

کوییز صباح خانم چطور شد؟
خوب راستش منم باشم تا ندونم طرف واسه چی حرف نمی زنه یا جواب نمی ده عصبانی نمی شم...

کوییزش فی الواقع خوب شده. حالا گفت کامل برای تکاور توضیح میده و البته تکاور سعی میکنه راهش بندازه که خودش بیاد و از زبون خودش تعریف کنه. به انضمام بعضی از این ماجراها, شاید!
بیشتر ناراحتی بود تا عصبانیت. در ثانی از قبل از این اتفاق با هم کمی جر و بحث کرده بودن. یه کوچولو! که در اثنای اون بود که قطعی پیام ها حالگیری نمود:دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد